۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه

برخورد ماموران امنیتی با تجمع معترضان در تبر یز و ارومیه



خشک شدن دریاچه ارومیه نگرانی‌های فراوانی در منطقه ایجاد کرده است
گزارش ها از بروز درگیری میان معترضان به خشک شدن دریاچه ارومیه با مأموران حکومتی در شهرهای تبریز و ارومیه در شمال غربی ایران و بازداشت گسترده معترضان حکایت دارد.

به نوشته منابع خبری نزدیک به فعالان قومی و حقوق بشر و همچنین به گفته شاهدان عینی، مأموران امنیتی از صبح امروز در شهرهای مختلف آذربایجان ایران در حال آماده باش بودند و در برخورد با تجمع معترضان از گاز اشک آور و باتوم استفاده کردند.

مطالب مرتبطانتقاد از 'برخورد امنیتی' با فعالان زیست محیطی دریاچه ارومیهدریاچه ارومیه؛ محیط زیست هم در ایران امنیتی می‌شود؟تجمع خانواده های معترضان بازداشتی دریاچه ارومیه در تبریزموضوعات مرتبطمسائل امنیتی ایران هرانا، خبرگزاری مجموعه حقوق بشر ایران، نوشته است که مأموران ده ها تن از معترضان را بازداشت کرده اند.

چند شاهد عینی در تبریز و ارومیه هم به بی‌بی‌سی فارسی گفتند که شاهد درگیری میان دو طرف بوده اند.

آنها تعداد معترضان را زیاد توصیف می کنند.

در بعضی گزارش ها به استفاده مأموران از گلوله های پلاستیکی در برخورد با معترضان و مجروح شدن تعدادی از آنها اشاره شده است.

خبرگزاری فارس که به حکومت ایران نزدیک است هم وقوع ناآرامی را تأیید کرده، اما نوشته است که تجمع به دعوت گروه های "قوم گرا" برگزار شده و تعداد تجمع کنندگان تنها حدود ۵۰ تن بوده است.

این خبرگزاری نوشته است که معترضان به آتش زدن سطل های زباله اقدام کرده بودند که مأموران پلیس آنها را متفرق و چند تن را بازداشت کردند.

حکومت ایران اجازه فعالیت خبرنگاران مستقل و رسانه های بین المللی را در جریان ناآرامی های اجتماعی و سیاسی نمی دهد و به همین دلیل تأیید جزئیات گزارش های رسیده از تبریز و ارومیه برای بی بی سی مقدور نیست.

معترضان معتقدند که سیاست های دولت و سوء مدیریت مسئولان محلی عامل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه است.

اخیرا مجلس ایران دو فوریت طرح آبرسانی به این دریاچه را رد کرد که این امر خشم هواداران محیط زیست و معترضان آذربایجانی را برانگیخت و موج تازه ای از اعتراضات را باعث شد.

تجمع های اعتراضی به این امر در روزهای اخیر با برخورد مأموران امنیتی مواجه شده است.

انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان که در کانادا مستقر است می گوید که سه نفر در جریان اعتراضات روزهای گذشته کشته شده اند

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

من ایرانی ام یا مسلمان !؟

من حسرت ایرانی بودن دارم

من ایرانی نیستم چون نامم عربی ست

من ایرانی نیستم چون وقتی به دنیا آمدم در گوشم اذان عربی خواندند

من ایرانی نیستم چون روزی که به مدرسه رفتنم پدر و مادرم قرآن بالای سرم گرفتند و در مدرسه آیین محمد را به من آموختند نه پندار نیک و کردار نیک و گفتار نیک

من ایرانی نیستم چون وقتی ازدواج کردم به آیین عربها و با زبان عربی ازدواج کردم

من ایرانی نیستم چون هزار کیلومتر راه را طی میکنم تا به پابوس امام هشتم شیعیان و نواده پیامبر اعراب بروم اما کمی آنسوتر به آرامگاه فردوسی نمی روم

من ایرانی نیستم چون اعیاد فطر و قربان و غدیر و مبعث را تبریک می گویم و شادباش می شنوم اما نمی دانم جشن سده چه روزیست

من ایرانی نیستم چون دهه محرم سیاه می پوشم و با سر و روی گل آلوده عزادار خاندانی می شوم که سرزمینم را گرفتند , مردانش را کشتند و زنانش را به غنیمت بردند اما روز مرگ بابک خرمدین را نمی دانم

من ایرانی نیستم چون حرف که می زنم بیشتر به عربی می ماند تا فارسی

من ایرانی نیستم چون عربها پ ندارند و من می گویم فارسی نه پارسی

من ایرانی نیستم چون در کشوری به دنیا آمدم که روی پرچمش عربی نوشتند

من آرزوی ایرانی بودن هم ندارم چون آنقدر دست نیافتنی است که آرزویش هم نمی توان کرد

من حسرت ایرانی بودن دارم
.

۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

یوسف ندرخانی به اتهام خروج از دین اسلام و تغییر دین به اعدام محکوم شد!!!



حکم اعدام کشيش مسيحی يوسف ندرخانی ابلاغ شد، رهانا

» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک » ارسال به تويتر

خبرگزاری حقوق بشر ايران - رهانا
شيرين خانجانی ، خواهر اسقف بهروز خانجانی در گفتگو با رهانا ، از صدور احکام اعدام برای مسيحيان فارسی زبان و همچنين فشار‌های وارد بر جامعه مسيحيت گفت.

بابک آزادی - هفته گذشته حکم اعدام يوسف ندرخانی ، کشيش کليسای ايران در حالی‌ ابلاغ شد که جريانات امنيتی تا کنون نسبت به ابلاغ اين حکم ممانعت به عمل آورده اند.در اين راستا و در ادامه پی گيريهای خبرنگار رهانا در مورد آخرين وضعيت اين کشيش محکوم به اعدام ،شيرين خانجانی خواهر اسقف بهروز خانجانی در مصاحبه ای اختصاصی با رهانا ، سامانه خبری خانه حقوق بشر ايران به سوالهای اين خبرگزاری جواب داد.






تبليغات خبرنامه گويا


advertisement@gooya.com







لطفا از آخرين وضعيت آقايان يوسف ندرخانی و بهروز صادق خانجانی و نيز شرايط و محل نگهداريشان بفرماييد
برادرم بهروز خانجانی اکنون در زندان ارتش شيراز در بازداشت بسر ميبرند و تا زمانی که زير نظر نيروهای وزارت اطلاعات در بازداشت بسر ميبردند تحت شکنجه و بد رفتاری شديد نيروهای وزارت اطلاعات بودند.

لطفا مختصری از چگونگی بازداشت آقای خانجانی شرح دهيد
بعد از دستگيری مسيحيان فارس زبان در شيراز و همچنين دستگيری بعضی از مسئولين کليسای ايران،اداره اطلاعات شيراز برای مذاکره در مورد آزادی دستگير شدگان از بهروز دعوت کرد که به اداره اطلاعات شيراز مراجعه کند تا به ازای اين کار مسيحيانی که در بند بودند آزاد شوند و بهروز با توجه به اينکه در بين بازداشت شدگان تعدادی خانم نو کيش مسيحی وجود داشت، شرط ودعوت وزارت اطلاعات را پذيرفت و به اداره اطلاعات شيراز مراجعه کرد که اين ايام مقارن با اوج درگيريهای خيابانی بعد انتخابات سال ۸۸ بود که بهروز در آن زمان تازه از خارج به ايران امده و در تهران ساکن شده بود،که بعد از مراجعه به آنجا بازداشت شد.

آيا تا کنون جلسه يا دادگاهی برای رسيدگی به پرونده تشکيل شده است؟
خير،بنا به آخرين اطلاعی که در دست داريم فعلا هيچ جلسه رسيدگی برای پرونده ايشان نشکيل نشده ،اما وکيل ايشان موفق به دريافت مجوز قرار ملاقات حضوری با وی شده اند و چند بار هم با ايشان ملاقات داشته اند.

وی چه مدتی را با توجه به عدم رسيدگی قضايی به پرونده در بازداشت موقت بسر برده است؟
ايشان حدود ۱۰ ماه است که در بازداشت موقت و حالت بلاتکليفی بسر ميبرند و در اين مدت فشارهای روحی و روانی و جسمی شديدی بر ايشان وارد شده است و اعتراض خانواده به اين موضوع همچنان ادامه دارد.وی همچنين حدود دو ماه پس از دستگيری و مقارن با عيد نوروز به قيد وثيقه ۲۰۰ ميليونی مدتی آزاد شدند اما با سپری شدن ۲ ماه از آزاديشان قرار وثيقه ايشان لغو شد و دوباره توسط سربازان گمنام امام زمان دستگير شدند.

در رابطه با ملاقاتها و تماسهای خانواده تان با او توضيح دهيد.آيا در اين مدت موفق به ملاقات يا تماسهای تلفنی شده ايد؟
در طی اين مدت اجازه هيچگونه تماس تلفنی با منزل و اقوام درجه يک خود نداشته و تنها همسر ايشان هر دو هفته يکبار اجازه ملاقات با ايشان دارند.

خانواده تان برای آزادی او به چه مراجع و نهادهايی مراجعه کرده اند وآيا اين تلاشها نتيجه ای در بر داشته است؟
خود بهروز در دوران آزادی موقتش به مراجع دولتی و قضايی مراجعه و با ارائه دفاعيه ای که وضعيت مسيحيان فارس را شرح ميداد به دفاع از خود ومسيحيان ديگر پرداخته بود البته اين متن دفاعيه به استناد به مواد قانونی و مندرج در قانون اساسی و نيز قانون مدنی ايران نوشته شده بود.
آقای بهروز خانجانی دو رگه هستند و از طريق خانواده مادری ام در خارج از کشور مراتب اعتراض به دستگيری بهروز بارها و بارها به سفارت ايران در کشور مادريمان ابراز شده است اما سفارت ايران دستگيری چنين شخصی را بر مبنای توهين واقدام عليه امنيت ملی توجيه ميکند.در کل، جمهوری اسلامی ايران سعی کرده که دستگيری مسيحيان فارس زبان ساکن در ايران را سياسی و امنيتی جلوه بدهد.

از وضعيت آقای ندرخانی لطفا بگوييد؟او بنا به اطلاع ،حکم اعدامشان را دريافت کرده ،گرچه اين حکم پيش تر صادر شده بود اما به وی و کيلش ابلاغ نشده بود، توضيحی از وضعيت او بعد از دريافت حکم اعدام بفرماييد
بله ،ايشان حکمشان را دريافت کرده اند،حکم اعدام ايشان بر مبنای ارتداد صادر و به صورت کتبی نيز به ايشان ابلاغ شده است.
فعلا ايشان در زندان لاکان رشت بسر ميبرند و وکيل ايشان در خواست فرجام داده اند و حکم ايشان برای تاييد به ديوان عالی ارجاع داده شده است .ايشان نسبتا از روحيه خوبی برخوردارند که باعث تشويق و دلگرمی همه ما در بيرون هستند.
از همسر ايشان شنيديم که حالشان خوب است و خدا را شکر که بر هدف خودشان ايستادگی دارند با اينکه حتی از ايشان خواسته بودند که به ظاهر اعتراف کند وبرای حفظ جانش تظاهر به رجوع به اسلام کند اما آقای ندرخانی قبول نکرده اند و بر عقيده خود پا بر جا هستند.و همسر ايشان در اين مدت نيز ملاقاتهايی با ايشان داشته اند و باعث تقويت روحيه ايشان در داخل زندان ميشوند.

وکيل ايشان چه مدتی است که حکم آقای ندرخانی را دريافت کرده و چه اقداماتی در راستای عدم اجرای حکم و تبرئه آقای ندرخانی انجام داده است؟
حدود يک هفته پيش حکم اعدام آقای ندرخانی به دست وکيل ايشان رسيده است و ايشان از همان روز اقدام به اعتراض نسبت يه اين رای کرده و تقاضای فرجام کرده اند.اما در شرايط فعلی و با در نظر گرفتن اوضاع داخلی ايران،نيروهای فعال داخلی خودشان در خطر بسر ميبرند و وکلا به نحوی تحت فشار و تهديد وارعاب نيروهای امنيتی بسر ميبرند که هر لحظه احتمال دستگيری آنها وجود دارد و کاری بيشتر از اين نميتوان از وکلا انتظار داشت.

شما و جامعه مسيحيت چه انتظاری از جامعه جهانی در رابطه با احکام صادره اعدام در خصوص اقليت های قومی و بخصوص حکم صادره آقای ندرخانی دارند؟
جامعه بين الملل از شنيدن چنين حکمی برآشفته شد، اما سوال من اينجاست که چطور افرادی که ادعا ميکنند روحانی هستند و با عالم بالا ارتباط دارند ميتوانند چنين حکمی را صادر کنند؟
آيا خودشان باعث اين مسئله نيستند که جوانان و مردم از پوشش دينی آنها متنفر شده باشند؟
جهانيان به وقايع ايران به دقت مينگرند و کسی نسبت به اين احکام و نقض حقوق بشر در ايران بی تفاوت نيست و نخواهد بود و همه اين احکام صادره که به واسطه اوهامات و اتهامات واهی صادر شده پيامی برای همه مردم آزاده جهان دارد که آنان اين پيام ها را دريافت ميکنند.
آيا به نظر شما اين اتهامات و احکام صادره در مورد مسيحيان دارای منشا قانونی و شرعی هست؟
به هيچ عنوان،چرا که از نظر فقه وشرع اسلامی نيز در اين مورد دو دستگی و اختلاف وجود دارد مثلا طبق نظر و جواب کتبی آيت الله منتظری به سوال يکی از مسيحيان در مورد مصاديق ارتداد ايشان در جواب فرمودند:” ايمان به پيامبر يکی از چهار کتاب آسمانی که به يگانگی خداوند ايمان و اذهان دارند بلا مانع است وحکم ارتداد در مورد آنان صدق نمی کند بنابراين حکم ارتداد در مورد کسی که مسيحی ميشود مطابقت نمی کند.”
علاوه بر اين دليل،ادله ديگری نيز وجود دارد که گرايش به دين مسيحيت مشمول حکم ارتداد نميشود،برای مثال نمونه های تاريخی صدر اسلام و گرايش تعدادی از مسلمانان به دين مسيحيت در هنگام هجرت پيامبر اسلام به حبشه،که پيامبر هرگز به آنها حکم ارتداد نداد.
در ضمن آقای يوسف ندرخانی در ۱۹ سالگی مسيحی شده، يعنی سنی که سن قانونی انتخاب دينش بود و هنوز اسلام را به عنوان دين رسمی زندگيش انتخاب نکرده بود که به مسيحيت روی آورده و مسيحی شده اند،يعنی طبق بخش ديگری از قانون شرعی ايشان در سن بلوغ حق داشتند غير از دين اسلام به هر دين و عقيده ديگری گرايش داشته باشند، پس طرح موضوع ارتداد در مورد ايشان نميتواند درست باشدو هر طوری که بخواهيم حساب کنيم حکم ايشان کاملا غير شرعی و غير قانونی و غير انسانی است.
بنده وقتی حکم اعدام آقای ندرخانی را مطالعه ميکردم متوجه نکته ای شدم که با گفته های شما تناقض دارند چرا که در حکم ايشان در جايی ذکر شده که ايشان اقرار کرده است به اين که، از سن بلوغ ( ۱۵ سالگی) تا ۱۹ سالگی اسلام اوردند و بعدا از اسلام خروج کرده اند،آيا شما که از نزديکان ايشان بوديد اين گفته منتسب به آقای ندرخانی را با توجه به شناخت نزديکتان از ايشان قبول داريد؟آيا واقعا ايشان دورانی از زندگی خود در بعد از بلوغ را مسلمان بوده اند و آيا بنظر شما اين اقرار ميتواند واقعی و مورد استناد باشد؟
خير،اين گفته به هيچ وجه صحت ندارد و ايشان هرگز مسلمان نشده اند ،اما به فرض محال اگر هم واقعيت داشته باشد طبق قانون بين الملل ،ايشان زير سن قانونی تصميم گيری بودند و تصميم نهايی اشان را در سن ۱۹ سالگی گرفته اند و اين دليل موجهی برای صدور حکم ارتداد و اعدام نميتواند باشد.

تاريخ صدور حکم ۲۱ شهريور ماه بوده و تاريخ ابلاغ حکم به وکلای آقای ندرخانی طبق گفته شما يک هفته(۱/۹/۸۹) پيش بوده است، به نظر شما اين فاصله زمانی به چه علت بوده و تعلل سيستم قضايی در ابلاغ حکم صادره چه دليلی ميتوانسته داشته باشد؟
به نظر من دو علت دارد اولی ايجاد ترس در بين مسيحيان داخل ايران و دومی ترس خود عوامل صادر کننده از ابلاغ چنين حکمی بصورت کتبی،توجه داشته باشيد حکم ارتداد کاملا بی معنی ميباشد و قانونگذار چنين بندی در نظر نگرفتهاست.وقتی که در نظر قانونگذار تفتيش عقايد ممنوع ميباشد،آقايون وارد حيطه خصوصی زندگی يوسف ندرخانی شده اند و عقيده ايشان را تفتيش کرده اند و حکم بی سابقه و بی معنی داده اند که اجرای آن گرفتن زندگی ايشان را در پی خواهد داشت.بنابراين چنين حرکت غير قانونی بزرگی هم به شجاعت نياز داشت و هم به زمان.

و سخن آخر از زبان شما و توضيحاتی که شايد لازم باشد ارائه بدهيد
بنظرم بايد فراموش نکنيم.
آنچنان ببينيم تک تک اتفاقاتی که در اين ساليان افتاد و بياد داشته باشيم آنها را، بخصوص اين سالی که گذشت را،و خونهايی که ريخته شدند را، و فراموش نکنيم چون آنها منتاج گذر زمان هستند.

خانم خانجانی با تشکر از فرصتی که در اختيار خبرگزاری خانه حقوق بشر ايران قرار داديد.

۱۳۹۰ تیر ۱۲, یکشنبه

دشمنان زرتشت





گاتاها از برخی دشمنان شخصی زرتشت، مانند بندو و گرهمه نام می‌برد[۱] که همیشه مانعی در برابر او بودند.[۲] بنابراین، وی از قبیله خود می‌گریزد[۳] و به کی گشتاسب، فرمانروای بلخ، پناه می‌برد.[۴] در قسمتی از سرودها، نام کاوی، کرپان و اوسیج یک‌جا در زمره دشمنان آیین زرتشتی آمده‌است.[۵] دیگر از دشمنان که پیامبر از وی یاد می‌کند، مردی به نام بندوه است[۶] بندوه سمت کهانت و روحانیت داشته‌است.[۷] گرهما نیز، از دیویسنان و کاهنان آیین قدیم بوده‌است. در گاثاها، از دشمنی به نام گئوتاما نیز نام برده شده‌است. دشمنان زرتشت بر اساس این آیین کسانی هستند که از کشاورزی گریزان بوده و به شکارورزی علاقه‌مند بودند؛ و گاوها را قربانی کرده و یا به آن‌ها آسیب می‌رساندند؛ گروهی دیگر نیز کسانی که دست از آیین کهن بازنداشته بودنددشمنان زرتشت در گاتها: در گاتها از افراد خاصی به خوبی و از اشخاص خاصی به بدی یاد می شود.

اگر بخواهیم به طور دقیق در افراد منفی گاتها نزدیک شویم می توانیم آنها را افرادی ببینیم که زرتشت در یک بند یا چند بند از آنان و اعمال بد آنها ذکر کرده است: 1- آموزگاران کج اندیش 2- کرپانها 3- کاویها 4- گرهما 5- جمشید پسر ویونگهان 6- بندو 7- اوسیخش 8- کرپها

آنچه که مسلم است اینست که زرتشت این اشخاص را براساس معیارهای دینی و فکری خود سنجیده است و این افراد تا قبل از ظهور زرتشت احتمالا با آرامش خاصی که در نتیجه اعمال قدرت بوده به کار خود می پرداخته اند.ولی پس از فعالیت‌های زرتشت و راهنمایی‌های او که موجب بیداری مردم می شد اختلافات مورد بحث پیش آمده و بعد از عمیق شدن و استمرار تبلیغات وی همان جنگها و ناآرامی‌ها پیش آمده است و زرتشتی در گاتها بندهای قابل توجهی را به این دشمنان اختصاص داده است. که در اینجا به ذکر تعدادی از آنها می پردازیم.

در مورد آموزگاران تحریف گر بندهایی که به طور مستقیم اشاره شده باشد در حدود 4 بند است که از هات 32 بند 9 شروع تا هات 32 بند 12 ادامه می یابد.در هات 32 بند 9 بدکاری آنان را در تحریف تعالیم مذهبی و آموزشهای نادرست می داند.«آموزگار کج اندیش تعالیم مذهبی را تحریف کرده و با آموزشهای نادرست خود انسان را گمراه و از هدف اصلی زندگی منحرف می سازد.او انسان را از توجه به سرمایه گرانبهای راستی و درستی و اندیشه پاک باز می دارد...» در هات 32 بند 11، نیز زرتشت گناه آنان را بزرگ شمردن ثروتمندان ستمگر و ایجاد فساد بین اقشار جامعه می داند:«ای خداوند خرد، آموزگاران کج اندیش بدکاران را به واسطه شکوه و جلال مادی بزرگ می شمارند و زنان و مردان شریف را از رسیدن به آرزوی خود و برخورداری از بخشایش ایزدی باز می دارند.پارسایان و راستی گرایان را پرسشان و منحرف می سازند و زندگانی را فاسد و تباه می سازند.» در بند بعدی زرتشت اشاره به همکاری این افراد با گرهما و کرپانها می نماید و آینده تیره ای را برای آنها پیش بینی می کند. « آموزگاران گمراه کننده با آموزش نادرست کوشش می کنند مردم را از انجام کارنیک و شایسته باز دارند و با گفتار فریبنده مردم را گمراه ساخته و زندگانی آنها را تباه سازند.آنان در اثر کج اندیشی گرگان درنده ای چون گرهما و کرپانها را بر راستان و پاکان برتری داده و برای‌هواخواهان دروغ‌آرزوی‌سروری می‌کنند ولی‌ مزدا خداوند خرد برای آنان کیفر سختی مقرر داشته است» از دیگر گروههای دشمن زرتشت کرپانها هستند.

آنطور که در کتب آموزشی دین ما گفته می‌شود کرپان شخصی بوده که مسؤول دینی دینهای دروغین بوده و قواعد و دستورات این ادیان را ساخته و ترویج می دادند.در هات 44 بند 20 کرپانها را در کنار کاویها و اوسیخش نشان می دهد و زرتشت در این بند این سه را در کنار هم در یک بند معرفی می‌کند « ای مزدا از تو می پرسم چه طور امکان دارد دیوان از شهریاران نیک باشند، کسانی که برای ارضای هوسهای خویش و انجام مقاصد خودخواهانه می جنگند و با کمک کرپان و کاویان و اوسیخش جهان را به دست خشم و نفرت سپرده جهانیان را به ناله و فغان در می آورند.آیا اینها هیچ کوششی برای پیشرفت و آبادانی جهان در پرتو راستی خواهند کرد.» در هات 51 بند 14، به توضیح فعالیتها و کارهای کرپانها پرداخته شده است.«کرپانها هیچ وقت نسبت به دستورات و قوانین الهی توجه ننموده و احترامی نمی گذارند.آنان خدمتگزاران جهان را با کردارهای زشت و آموزشهای نادرست خویش به تباهی می‌کشانندوسرانجام در نتیجه آموزشهای گمراه کننده خود نیز به سرای دروغ یا دوزخ اندر خواهند شد.»

دیگر دشمنان زرتشت کاویها یا کاویان بوده اند.این افراد نیز به نقل از آنچه در کتب درسی دینی آموزش داده می‌شود کسانی بودند که دستورات و قواعد دینی دروغین را که توسط کرپانها تهیه می شد به اجرا در می آوردند.در گاتها گاهی این افراد در کنار دیگر دشمنان زرتشت نقل شده است و گاهی به تنهایی.در هات 32 بند 4 زرتشت نام کاویها را در کنار گرهما آورده و ایشان را موجب فساد و تباهی جهان می داند.در هات 46 بند 11، زرتشت از اتحاد کاو.یان و کرپانها صحبت کرد و به آنان پل چینوت را یادآوری می کند. «کاویان و کرپانها متحد گشته و سعی می کنند با کردار زشت و سیاه خود زندگانی معنوی مردم را تباه سازند ولی هنگامی که به نزدیک پل چینوت رسند از روان و وجدان خود شرمسار گشته و سختی و آزار ببینند و برای همیشه مجبور به زندگی در سرای دروغ خواهند شد.» در هات 51 بند 12 هم آمده « فریب خوردگان مکتب کاوی هیچ گاه در دوران زندگی خویش زرتشت اسپنتمان را خرسند و خشنود نمی سازند.گرچه افرادی هستند که با کوشش می توانند به رسایی رسند و رستگار شوند»

دیگر دشمن زرتشت گرهماست.این فرد یا گروه نیز، مانند افراد پیش در کنار دیگران و گاه به تنهایی در بندهایی ذکر شده اند.در هات 32 بند 13 آمده « قدرتی که این گرگان حریص یعنی گرهماها در راه تبه کاری و کج منشی به دست می آورند سرانجام موجب بدبختی و تباهی زندگی خود آنها خواهد گشت.ای خداوند خرد آنگاه همین گرگان آزمند با میل شدید آرزوی پیام مقدس تو را خواهند داشت» در هات 32 بند14 نیز آمده « دیربازی است که گرهمای آزمند با کمک کاویها اندیشه و نیروی خود را برای به دام انداختن پیام آور تو متمرکز ساخته اند.آنان از هواخواهان دروغ و گمراهان یاری جویند و برای جهان آفرینش فساد و تباهی آرزو کنند بدین امید که ایزد هوم(شکست ناپذیر) آنها را یاری خواهد کرد»

جمشید ویونگهان دیگر مخالف زرتشت بوده که در یک بند زرتشت به معرفی و نکوهش او می‌پردازد. در هات 32 بند 8 آمده « جمشید پسر ویونگهان یکی از آن گناهکاران شناخته شده است.زیرا برای جلب خشنودی مردم و ارضای نفس خویش خداوند جهان را خوار شمرد.ای خداوند خرد من نسبت به داوری تو در روز واپسین رضایت کامل دارم.»

از دیگر مخالفان زرتشت که در گاتها نام برده شده است فردی به نام «بندو» که در دو بند پیاپی به شرح شخصیت و کارهای وی پرداخته شده است.هات 49 بند 1 « ای مزدای پاک بی همتا، بندو بزرگترین سد راه من است و همیشه با گمراه کردن مردم احساس خرسندی می کند.ای بخشنده مهربان به سوی من آی و مرا توانایی بخش تا در پرتو منش پاک بر او دست یافته و او را از گمراهی رهایی بخشم و از پاداش نیک برخوردار گردم»[۸] « به درستی زشت کاریهای بندو مرا نگران ساخته است، زیرا آموزشهای او جز دروغ و فریب و گمراه ساختن مردم و دور نگهداشتن آنان از راستی و پاکی چیزدیگری نیست. او هیچ گاه نسبت به پروردگار دلبستگی و ایمانی پاک و استوار نشان نمی دهد و لحظه ای ای مزدا با اندیشه پاک و ضمیر روشن به تو نمی اندیشد.»

اوسیخش یکی دیگر از کارشکنان نامبرده شده در گاتها در هیچ بندی به تنهایی ذکر نشده است ولی در همان [۹] در کنار کرپان و کاویان نام وی ذکر شده است که بند مورد نظر قبلا آورده شد. کرپها نیز به تنهایی در هیچ بندی ذکر نشده است ولی در هات 32 بند 15 در کنار کرپانها نقل شده است.در این بند آمده « به راستی که کرپها و کرپانها (کسانی به امر الهی گوش شنوایی نداشتند و جلال و بزرگی خداوند را نادیده می گرفتند یا به عبارت دیگر کوران و کران عمد که حاضر به شنیدن حقیقت نبودند) سرانجام به دست همان کسانی که (منظور سرایندگان کلام مقدس و هواخواهان راستی) از آنها سلب آزادی کرده اند شکست خورده و تباه خواهند گشت و آنان که از نعمت آزادی محروم بوده اند در پرتو دو بخشش ایزدی (کمال و جاودانی) از سرای منش پاک یا بهشت بهره خواهند برد.» [۱۰]

۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

چگونه می توان زرتشتی شد؟

به خشنودی اهورامزدا
من، به هستی خداوند یكتا و پیام‌داری اشو زرتشت اسپنتمان بی‌گمانم.
من، دین بهی زرتشتی را برمی گزینم كه بهترین راه زندگی را به من نشان می دهد.
اندیشه و گفتار و كردار نیك را می ستایم.
دین زرتشتی را می ستایم، كه خواستار آزادگی و آشتی و از‌خود‌گذشتگی و پارسائی و یگانگی است
و دینی است كه از همۀ دینهای كنونی و آینده بهتر و زیباتر است.
اهورامزدا، خداوند جان و خرد را، سپاسگزارم
و پیمان می‌بندم كه بر دین نیك و پاك زرتشتی استوار بمانم.

ادامه ...

تهدیدات عوامل جمهوری اسلامی به من و دوستانم ....

http://hattakin.mihanblog.com/

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

حصر موسوی در منزل با احداث 'دیوار آهنی'



خانه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در نزدیکی نهاد ریاست جمهوری و دفتر رهبری در تهران قرار دارد
سایت پارلمان نیوز متعلق به جناح اقلیت مجلس ایران، روز شنبه به نقل از شاهدان عینی نوشت که ماموران حکومتی مشغول احداث یک دیوار بزرگ آهنی در معبر ورودی خانه‌ میرحسین موسوی هستند.

در خبری مشابه، امروز ۳۰ بهمن (۱۶ فوریه) سایت کلمه نزدیک به میرحسین موسوی نیز از قول "برخی از کارمندان نهاد ریاست جمهوری" و دیگر شاهدان خبر داد است که ماموران، "خانهٔ موسوی و رهنورد را به زندانی با دیوارهای بلند آهنی برای آن‌ها تبدیل می‌کنند".

روز گذشته احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، در خطبه‌های نمازجمعه تهران خواستار آن شد که برای جلوگیری از ارتباط رهبران اصلاح طلبان معترض با مردم، "در خانه آنها مسدود شود، تلفن‌ و اینترنت آن‌ها قطع شود و در خانه خود زندانی شوند".

به نوشته سایت تابناک، علی مطهری نماینده‌ اصولگرای تهران روز شنبه توصیه احمد جنتی برای حصر رهبران معترضان را، پیش از محاکمه آنها غیر قانونی خوانده و خواستار آن شده که همزمان با میرحسین موسوی و مهدی کروبی، محمود احمدی‌نژاد نیز به خاطر "زمینه‌سازی فتنه" در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری محاکمه شود.

در پی شرکت ده‌ها هزار نفر در تظاهرات اعتراضی روز ۲۵ بهمن در شهرهای مختلف، که به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی صورت گرفت، بسیاری از مسئولان حکومتی خواستار برخورد با آن دو شده و حتی برخی از حامیان آیت الله خامنه‌ای، از لزوم اعدام آن‌ها سخن گفته‌اند.

این در حالی است که "شورای هماهنگی راه سبز امید"، تشکل نزدیک به میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دیروز با صدور فراخوانی خواستار برگزاری مراسم سراسری "بزرگداشت" کشته شدگان روز ۲۵ بهمن، در روز اول اسفند شده است.

علی مطهری توصیه احمد جنتی برای حصر رهبران معترضان را، پیش از محاکمه آنها غیر قانونی خوانده و خواستار آن شده که همزمان با میرحسین موسوی و مهدی کروبی، محمود احمدی‌نژاد نیز به خاطر "زمینه‌سازی فتنه" محاکمه شوددر این فراخوان، از مردم خواسته شده تا در هفتمین روز کشته شدن صانع ژاله و محمد مختاری، روز یکشنبه ساعت ۳ بعد از ظهر، در خیابان ها و میدان های اصلی تهران و شهرستان های سراسر کشور تجمع کنند.

تجمع‌های شبانه در مقابل منازل رهبران مخالف

سایت کلمه در خبر روز شنبه خود در مورد وضع محدودیت‌های جدید علیه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، آورده است که بعد از راهپیمایی ۲۵ بهمن، تلفن‌های ثابت و همراه و اینترنت این دو رهبر اصلاح طلب مسدود شده و از روز ۲۷ بهمن ماه "با قطع آخرین ارتباطات محدود آن‌ها، هیچ اطلاعی از وضعیت و سلامتشان در دست نیست".

این سایت با تاکید بر اینکه "اکنون محافظان موسوی از محافظت وی عزل شده و نیروهای امنیتی جای آنها را گرفته‌اند" نوشته است: "بستگان موسوی و رهنورد در روزهای اخیر قادر به کسب هیچ‌گونه خبری از وضعیت آنها نیستند."

همزمان، سایت پارلمان نیوز خبر داده است که پنج شنبه شب گذشته حدود ۷۰ نفر با عبور از مقابل پست بازرسی واقع در خیابان جماران در شمال تهران، به ترتیب به طرف منزل محمد خاتمی، حسن خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی رفته و علیه آنان شعارهای تند سر داده‌اند.

پارلمان نیوز افزوده است که این افراد در هنگام حضور در نزدیکی منزل آقای هاشمی رفسنجانی، به خانواده وی "با الفظ رکیک توهین کرده‌اند".

پیشتر، سایت سحام نیوز، نزدیک به مهدی کروبی، نامه سرگشاده فاطمه کروبی همسر این روحانی اصلاح طلب را به چاپ رسانده بود، که از تجمع نیروهای حامی رهبر جمهوری اسلامی در مقابل منزل مسکونی خود در ساعات بعد از نیمه شب و شعارهای توهین آمیز تجمع کنندگان انتقاد می کرد.

اگر برخی از مسئولان صلاح را بر ادامه تجمعات [در مقابل منزل مهدی کروبی] می‌دانند، حداقل دستور دهند ساعات تجمع را به روز و یا اوایل شب انتقال دهند و از به کارگیری الفاظ ناموسی پرهیز کنند و از آوردن زنان معلوم الحال در این منطقه مسکونی خودداری نمایند

نامه تعدادی از همسایگان مهدی کروبی به وزیر کشور، به نقل از سایت های جرس و سحام نیوز
سایت سحام نیوز، امروز نیز به نقل از سایت جرس، نزدیک به مخالفان دولت ایران، خبری را به چاپ رسانده که از ارسال نامه اعتراض آمیز عده‌ای از همسایگان مهدی کروبی به وزیر کشور ایران حکایت دارد.

به نوشته جرس امضا کنندگان این نامه، با ذکر اینکه در شب‌های گذشته اعضای خانواده‌هایشان شنونده "رکیک‌ترین الفاظ ناموسی" از طرف "عده‌ای که خود را سربازان ولایت می‌نامند" بوده‌اند، از تاثیر این موضوع بر روی فرزندان خود ابراز نگرانی کرده‌اند.

امضا کنندگان نامه افزوده‌اند: "از همه بد‌تر حضور چند زن با ظاهری زننده در پوشش اسلامی به عنوان شارژر و موتور محرکه لباس شخصی‌های حاضر است که چهره منطقه را به شدت خراب کرده است. تردد افرادی که بعد از پایان مراسم و برای برقرای ارتباط با زنان حاضر در سه بامداد به این منطقه می‌آیند، موجب ناراحتی مضاعف ساکنین این منطقه شده است."

به نوشته جرس در خاتمه نامه آمده است: "از آن مقام محترم و عالی مصرانه می‌خواهیم دستور برخورد با این تجمعات غیر قانونی را صادر فرمایید و اگر برخی از مسئولان صلاح را بر ادامه آن می‌دانند، حداقل دستور دهید ساعات تجمع را به روز و یا اوایل شب انتقال دهند و از به کارگیری الفاظ ناموسی پرهیز کنند و از آوردن زنان معلوم الحال در این منطقه مسکونی خودداری نمایند".

शोअरे मार्ग बार मूसवी ओ करूबी ओ खातमी दर मजलिस !!!

http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=zMPW9fZQ1pA